آرین آرین ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 20 روز سن داره

مامان از کودکی هام بگو

پاییز وسرماخوردن ها

شبهای آخرین روزهای تابستان هوای خنک شبها بوی پاییز رو داره. بازآمد بوی ماه مدرسه نمی دونی چقدر دلم داره لحظه شماری می کنه واسه رسیدن به اون روزایی که تو بخوای قدم به مدرسه بذاری. امشب حساب کردم ,وقتی مجری شبکه داشت از حال وهوای اولیها می گفت: فقط 3سال دیگه مونده . باورت میشه. گذشت روزها چه دورانی داشتیم من وتو وهنوزهم داریم. کم خوابیهای من ,بی خوابی های تو گریه های شبونه تو , خنده های هر روزه من از به ثمر رسیدن تو هرچی که بود سخت ,گاهی تلخ اما شیرین هم بود. با تونشستم ,خندیدم, گریه کردم, راه افتادم, حرف زدم وبالا خره قدم گذاشتی به سن لجبازیها ,من من کردنا واحساس قدرت کردنها نه تنها لباس خودت رو خودت انتخاب می کنی ...
30 شهريور 1392

حال وهوای سه سالگی

پسرگلم حسابی شیطون شدی. پشت سرهم حرف میزنی. اونقدرشیرین وبا ادا که دلم نمیاد بگم بسه. سرم رفت جدیدا تکیه کلامت شده: خدا نکرده .که اصلا جای گفتنشو نمیدونی.مثلا : خدا نکرده دیشب نشستم پای کامپیوتر. چشمت روز بد نبینه تنها بعدزمانی برای نشون دادن لحظه حال وگذشته وآینده ات : دیشبه.تموم اتفاقات زندگیت در دیشب خلاصه میشه در ادب کردن همسن وسالات و نصیحت کردنشون بی نظیری: بچه واای دستای کثیفشو کرد توی دهنش. واااای چرا بچه پله های سرسره رو برعکس میری. اما دریغ از عمل نصیحت کننده.دقیقا شدی مصداق این گفته: هرچه برای خود میپسندی برای دیگران مپسندوهرچه برای تو خوبست برای دیگران بد و اما هنوز خوابت واشتهات با اوان کودکیت هیچ تفا...
5 شهريور 1392
1